مدیریت فرآیند کسبوکار (BPM) به عنوان یک رویکرد سیستماتیک، نقشی کلیدی در بهبود مستمر فرآیندهای سازمانی ایفا میکند. مراحل پیادهسازی مدیریت فرآیند کسبوکار (BPM) شامل تحلیل، طراحی، مدلسازی، پیاده سازی و نظارت میباشد. در عصر تحولدیجیتال، BPM اهمیتی دوچندان در افزایش کارایی و کاهش هزینهها یافته است.
این رویکرد، با فراهم آوردن نگرشی جامع و یکپارچه نسبت به فرآیندهای کسبوکار، شناسایی نقاط ضعف، حذف اقدامات زاید و درنهایت، دستیابی به کارایی بهینه را میسر میسازد.
در این مقاله قصد داریم تا شما را با مراحل پیادهسازی مدیریت فرآیند کسبوکار آشنا کنیم و نمونههایی ملموس از اجرای موفق BPM در سازمانها را ارائه دهیم.
5 مرحله پیادهسازی مدیریت فرآیند کسبوکار در شرکتها
شاید در هنگام مطالعه این مقاله برای شما این سوال پیش بیاید که اصلا خود BPM چیست و چهکاربردی در سازمانها و شرکتها دارد؟ بهتر است اول این سوال را پاسخ دهیم و بعد با مراحل پیادهسازی BPM آشنا شویم.
مدیریت فرآیندهای کسبوکار یا همان BPM روش یا رویکردی مدیریتی برای بهینهسازی فرآیندهای داخل سازمان است. به تعریف سادهتر میتوان گفت که شما با استفاده از BPM میتوانید تمامی فعالیتهای داخلی سازمان خود را بررسی، نقاط قوت و ضعف را شناسایی کرده و تمامی کارهای سازمان خود را بهینه کنید.
البته که در این قسمت توضیح مختصری در مورد ماهیت BPM گفته شده ولی شما میتوانید در وبسایت سماتوس مقاله ای کامل در مورد BPM چیست؟ مطالعه کنید.
اما در ادامه 5 مرحله پیادهسازی مدیریت فرآیند کسبوکار در سازمانها را بررسی میکنیم:
1. شناسایی فرآیندهای موجود
برای پیادهسازی مدیریت فرآیندهای کسبوکار (BPM)، ابتدا باید تمامی فرآیندهای سازمان را شناسایی کنید. این کار با برگزاری جلسات با مدیران و کارکنان، بررسی دستورالعملهای سازمانی و مستندات موجود، و نقشهبرداری از فرآیندها انجام میشود. نقشهبرداری به نمایش جریان کار، فعالیتها و تعاملات میان بخشهای مختلف کمک میکند. همچنین میتوان از تکنیکهایی مانند مصاحبه، مشاهده محیط کاری و تحلیل دادهها برای شناخت دقیقتر فرآیندها استفاده کرد.
این مرحله اهمیت زیادی دارد، زیرا شناخت کامل فرآیندها به بهینهسازی و اتوماسیون صحیح آنها کمک میکند. پس از شناسایی، میتوان فرآیندهای ناکارآمد را شناسایی و برای بهبود آنها برنامهریزی کرد. با این کار، سازمان میتواند بهرهوری را افزایش دهد، هزینهها را کاهش دهد و عملکرد کلی را بهبود بخشد.
2. تحلیل فرآیندهای موجود
هدف از بررسی فرآیندها درک دقیق نحوه عملکرد آنها است. برای انجام این کار ابتدا باید تمامی فرآیندهای فعلی را با استفاده از ابزارهایی مانند فلوچارت مستندسازی، و نمودارهای فرآیندی را رسم کنید.
پس از آن باید عملکرد فرآیند را با استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) مانند زمان انجام فرآیند، هزینه، میزان خطاها و… اندازهگیری کنید. پس از بررسی وضعیت فرآیندها میتوان بهراحتی نقاط قوت و ضعف هرکدام از آنها را شناسایی کرد.
از سری نقاط قوت یک فرآیند میتوان به کارایی بالا، یکپارچگی مناسب، رضایت کارکنان و مشتریان، انعطافپذیری اشاره کرد. البته که نقاط ضعفی مانند موانع، کارهای تکراری و دستی، عدم شفافیت، هزینههای بالا و خطاهای زیاد میتوانند جلو اجرای فرآیند را بگیرند.
3. طراحی و مدلسازی فرآیندهای بهینه
برای طراحی فرآیندها ابتدا باید اهداف و نیازهای خود را مشخص کنیم. سپس مراحل اضافی و ناکارآمد فرآیند را حذف کرده و در صورت امکان کارهای دستی را اتوماسیون میکنیم؛ همچنین فرآیند باید با سیستمهای سازمانی دیگر هماهنگ شود تا اطلاعات خودکار جابجا شوند.
سپس فرآیندهای جدید را بهصورت نقشههای گرافیکی ترسیم میکنیم تا برای همه افراد سازمان قابل درک باشد. یکی از روشهای استاندارد برای طراحی فرآیندهای جدید و بهینه، استفاده از روشهای مختلف BPMN میباشد.
این روش امکان نمایش گرافیکی فرآیندها را برای شما فراهم میکند. از دیگر مزایای این روش میتوان به استانداردسازی و شفافیت در سازمان، سادگی درک و استفاده، قابلیت اجرا و اتوماسیون، امکان تحلیل و بهینهسازی فرآیندها و… اشاره کرد.
4. پیادهسازی و اجرای فرآیندهای بهبود یافته
پیادهسازی فرآیندهای کسبوکار (BPM) شامل انتخاب ابزار مناسب، توسعه، استقرار و بهبود مداوم فرآیندها است. ابتدا نیازهای سازمان ارزیابی و ابزارهای BPM مقایسه و انتخاب میشوند. سپس فرآیندها با پیکربندی ابزار، توسعه کدهای لازم و طراحی رابطهای کاربری اجرا میشوند.
تستهای مختلف ازجمله تست واحد، یکپارچهسازی و پذیرش کاربر انجام میشود تا عملکرد صحیح فرآیندها تأیید شود. در مرحله استقرار، برنامهریزی، اجرا و پشتیبانی فنی صورت میگیرد. کاربران از طریق آموزش و مستندات با فرآیندهای جدید آشنا میشوند.
مدیریت تغییر با اطلاعرسانی و حمایت از کاربران انجام میشود. در نهایت، عملکرد فرآیندها پایش، بازخورد کاربران جمعآوری و بهبودهای لازم اعمال میشود تا کارایی سازمان افزایش یابد.
اما در همین میان نرم افزاری با نام BPMS که مخصوص برای طراحی، اجرا، نظارت و بهبود فرآیندهای کسبوکار استفاده میشود به میدان آمده است. از مزایای استفاده از این نرم افزار میتوان به کاهش هزینهها و افزایش سرعت انجامکارها، کاهش خطاهای انسانی، امکان نظارت و تحلیل فرآیند در هر لحظه و… اشاره کرد.
5. نظارت، ارزیابی و بهبود مستمر
بعد از اجرای هر فرآیند، نظارت مستمر بر عملکرد آن ضروری است تا در صورت بروز مشکل، بتوان سریعاً اقدام به رفع آن کرد. برای بهبود نظارت، باید از راهکارهایی مانند شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)، گزارشدهی مداوم، و دریافت بازخورد از کارکنان و مدیران استفاده کرد.
شاخصهای کلیدی عملکرد میزان موفقیت فرآیندها را اندازهگیری کرده و امکان شناسایی نقاط ضعف را فراهم میکنند. همچنین، بررسی گزارشهای منظم به درک بهتر روند اجرا و شناسایی مشکلات احتمالی کمک میکند. دریافت بازخورد از کارکنان که بهطور مستقیم با فرآیندها درگیر هستند، میتواند دیدگاههای ارزشمندی ارائه دهد.
استفاده از تحلیل دادهها و شبیهسازی فرآیندها نیز به پیشبینی مشکلات و بهینهسازی عملکرد کمک میکند. نظارت دقیق بر فرآیندها باعث افزایش بهرهوری، کاهش هزینهها و بهبود مستمر در سازمان میشود.
BPM برای چه سازمانهایی مناسب است؟
نتیجههای بدست آمده از اجرای BPM آنقدر حیاتی و مهم است که سازمانها از این رویکرد مدیریتی برای بهینهسازی فعالیتهای داخلی خود استفاده میکنند. در ادامه چند مثال از سازمانهایی که از BPM برای بهینهسازی فرآیندهای خود استفاده کردهاند را ذکر میکنیم:
- بانکها و مؤسسات مالی: بسیاری از بانکها و مؤسسات مالی از BPM برای بهبود فرآیندهای داخلی و ارائه خدمات بهتر به مشتریان استفاده کردهاند. بانکهای بزرگ فرآیندهای خود را از طریق BPM بهروزرسانی کردهاند تا کارایی را افزایش دهند و زمان پردازش تراکنشها را کاهش دهند. این بانکها با استفاده از BPM توانستند فرآیندهای پیچیدهای مانند مدیریت وام، پردازش تراکنشها و اعتبارسنجی را بهصورت خودکار و سریعتر انجام دهند.
- شرکتهای تولیدی: برخی از شرکتهای تولیدی نیز برای مدیریت و بهینهسازی فرآیندهای خود از BPM استفاده کردهاند. این شرکتها با استفاده از BPM توانستهاند فرآیندهایی مانند تأمین مواد اولیه، تولید، کنترل کیفیت، و توزیع را به صورت مؤثرتر مدیریت کنند. به عنوان مثال، یکی از شرکتهای بزرگ تولیدی در صنعت خودرو با استفاده از BPM موفق شد زمان تولید و تحویل خودرو را کاهش دهد و کیفیت محصولات خود را بهبود بخشد.
- شرکتهای فناوری اطلاعات: شرکتهای فناوری اطلاعات نیز از BPM برای بهبود فرآیندهای داخلی و خدمات به مشتریان استفاده کردهاند. این شرکتها با استفاده از BPM توانستهاند فرآیندهای توسعه نرمافزار، مدیریت پروژه و ارائه خدمات پشتیبانی را بهصورت خودکار و با کارایی بیشتر انجام دهند.
بیشتر بخوانید: کاربرد اتوماسیون اداری و BPMS در شهرداری ها
نمونههای موفق و دستاوردهای BPM
در ادامه چند نمونه از شرکت های ایرانی که در اجرای BPM موفق بودند و از مزایای آن بهرهمند شدند را معرفی میکنیم:
- بانک ملی ایران: بانک ملی با بهکارگیری BPM موفق شده فرآیندهای اداری و خدماتی خود را استانداردسازی کرده و زمان پردازش تراکنشها را کاهش دهد. این تحول در بهبود کیفیت خدمات و افزایش رضایت مشتریان نقش مهمی داشته است.
- ایرانسل: شرکت ارتباطات سیار ایرانسل از راهکارهای BPM برای هماهنگی بهتر واحدهای مختلف سازمان و بهبود روند ارائه خدمات به مشترکین استفاده کرده است. این امر موجب تسریع در رفع مشکلات مشتریان و بهبود تجربه کاربری شده است.
- بیمه آسیا: در بخش بیمهسازی، اجرای BPM در بیمه آسیا به بهبود و استانداردسازی فرآیندهای داخلی کمک کرده است. از نتایج این تحول میتوان به کاهش هزینههای عملیاتی و افزایش کیفیت خدمات اشاره کرد.
- توسعه سامانههای رایانهای سماتوس: سماتوس با بهرهگیری از محصول ماژولار نوآورانه در حوزه توسعه نرمافزار، شاهد رشد چشمگیر و پیشرفتهای قابل توجهی در عملکرد سازمانی خود بوده است.
جمع بندی
در این مقاله با مراحل پیادهسازی مدیریت فرآیند کسبوکار (BPM) که شناسایی فرآیندهای موجود، تحلیل فرآیندهای موجود، طراحی و مدلسازی فرآیندهای بهینه، پیادهسازی و اجرای فرآیندهای بهبود یافته و نظارت و ارزیابی و بهبود مستمر میباشد آشنا شدید. همچنین با مثالهایی از سازمانهایی که توانستهاند با استفاده از BPM موفقیتهایی چشمگیر بهدست آورند مواجه شدید.
اما درنظر داشته باشید که مانند همه کارها اگر بخواهید به موفقیت برسید باید استمرار در انجام آن داشته باشید. BPM و پیادهسازی آن مانند کارهای دیگر نیاز به برنامه ریزی دقیق، نظارت و استمرار دارد.
شماهم اگر تجربهای از پیادهسازی BPM دارید حتما در این مقاله تجربه خودتان را به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
مدیریت فرآیند کسبوکار (BPM) رویکردی مدیریتی برای بهینهسازی و استانداردسازی فرآیندهای داخلی سازمان است. این رویکرد با شناسایی، تحلیل، طراحی، پیادهسازی و نظارت بر فرآیندها، به افزایش کارایی، کاهش هزینهها و ارتقای کیفیت خدمات و محصولات کمک میکند.
پیادهسازی BPM شامل پنج مرحله کلیدی است:
- شناسایی فرآیندهای موجود: گردآوری اطلاعات و نقشهبرداری از فعالیتهای سازمان
- تحلیل فرآیندها: بررسی عملکرد فعلی با استفاده از ابزارهایی مانند فلوچارت و شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI)
- طراحی و مدلسازی فرآیندهای بهینه: حذف مراحل غیرضروری، اتوماسیون فعالیتها و استفاده از استانداردهایی مانند BPMN 2.0
- پیادهسازی و اجرای فرآیندهای بهبود یافته: انتخاب ابزار مناسب، توسعه و استقرار فرآیندها به همراه آموزش کاربران
- نظارت، ارزیابی و بهبود مستمر: پایش عملکرد، دریافت بازخورد و بهروزرسانی فرآیندها بر اساس دادههای به دست آمده
BPM با شناسایی نقاط ضعف و فعالیتهای تکراری، فرآیندهای ناکارآمد را بهبود میبخشد. با اتوماسیون کارها و استانداردسازی فرآیندها، زمان انجام فعالیتها کاهش یافته و خطاهای انسانی به حداقل میرسد؛ این امر منجر به کاهش هزینههای عملیاتی و افزایش بهرهوری سازمان میشود.
نرمافزار BPMS ابزاری تخصصی برای طراحی، اجرای، نظارت و بهبود فرآیندهای کسبوکار است. این نرمافزار با ارائه امکاناتی مانند اتوماسیون، مانیتورینگ لحظهای و تحلیل دادهها، به سازمانها کمک میکند تا فرآیندهای خود را به صورت یکپارچه مدیریت و بهینهسازی کنند.
BPM در هر سازمانی که به دنبال بهبود روندهای کاری، افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها باشد کاربرد دارد. از جمله این سازمانها میتوان به بانکها، مؤسسات مالی، شرکتهای تولیدی و شرکتهای فناوری اطلاعات اشاره کرد؛ زیرا هر یک از این حوزهها با چالشهای خاص خود در مدیریت فرآیندهای داخلی مواجه هستند که BPM میتواند راهحلهای موثری ارائه دهد.