وقتی از سادهسازی فرآیندها صحبت میکنیم همه میخواهند بدانند آیا روش بصری سادهای برای این کار وجود دارد یا خیر. اینجا است که موضوع این مقاله اهمیت پیدا میکند: نقشه فرآیند (Process Map) چیست؟ آموزش نحوه طراحی، کاربرد و انواع آن کداماند.
نقشه فرایند به زبان ساده ابزاری است که مسیر انجام یک فعالیت سازمانی را بهصورت تصویری نشان میدهد. این نقشه کمک میکند بدانیم یک فرآیند از کجا شروع میشود، چه مراحلی دارد و در نهایت چگونه به پایان میرسد. در مدیریت و بهبود فرآیندها، استفاده از نقشه فرآیند اهمیت زیادی دارد، چون باعث میشود همه افراد درک مشترکی از کار داشته باشند. در این مقاله از سماتوس بر تجربههای سازمانی و نمونههای کاربردی استفاده از نقشه فرایند تمرکز میکنیم و سعی میکنیم قدمبهقدم نشان دهیم چگونه یک نقشه فرآیند طراحی کنیم و از آن برای مدیریت فرآیندهای سازمانی بهره ببریم.

تعریف نقشه فرآیند و تفاوت آن با فلوچارت
نقشه فرآیند نمایشی تصویری از جریان کار است و فعالیتها، ورودیها، خروجیها و تصمیمهای کلیدی را نشان میدهد. برخلاف توضیح متنی، نقشه فرایند بهوضوح بیان میکند چه کسی چه کاری را در چه مرحلهای انجام میدهد و خروجی هر مرحله چیست. این شفافیت کمک میکند مشکلات و گلوگاهها سریعتر شناسایی شوند.
باید دقت کرد که نقشه فرآیند با فلوچارت یکی نیست. فلوچارت بیشتر روی نمایش مراحل یک الگوریتم یا روند منطقی متمرکز است، در حالی که نقشه فرایند بر مدیریت و بهبود فرآیندها تمرکز دارد. در این نقشه، علاوه بر توالی وظایف، ارتباط واحدها، نقشها و حتی نقاط شروع و پایان مشخص میشوند.
مثالی از تفاوت نقشه فرآیند با فلوچارت: یک فلوچارت میتواند نحوه محاسبه حقوق را بهصورت مراحل ریاضی نشان دهد؛ ولی نقشه فرایند ثبت حقوق نشان میدهد که از جمعآوری اطلاعات کارکرد پرسنل تا تأیید نهایی مدیر مالی و ارسال به بانک چه مسیرهایی طی میشود و در هر بخش ورودی و خروجی کدام است. همین تفاوت است که باعث میشود نقشه فرآیند در مدلسازی فرآیند کسبوکار (BPMN) جایگاه ویژهای داشته باشد.

انواع نقشه فرآیند و انتخاب نوع مناسب
نقشههای فرآیند بسته به هدف سازمان و سطح تصمیمگیری، اشکال مختلفی پیدا میکنند. انتخاب درست نوع نقشه تعیین میکند مدیران تصویر کلی درستی داشته باشند یا کارشناسان بتوانند گلوگاههای جزئی را پیدا کنند. از میان انواع نقشه فرآیند، ۳ مورد بیشتر از بقیه مورد استفاده قرار میگیرد:
نقشه فرآیند سطح کلان (High-level)
این نوع نقشه برای مدیران ارشد طراحی میشود و تصویری ساده و کلی از مراحل اصلی یک فرآیند ارائه میدهد. تمرکز این نقشه روی نقاط کلیدی جریان کار است و معمولاً جزئیات خرد در آن دیده نمیشود.
مثلا در یک شرکت تولیدی، کافی است چهار مرحله اصلی «دریافت سفارش»، «تولید»، «کنترل کیفیت» و «تحویل کالا» روی نقشه بیاید. مدیران با همین نگاه کلی متوجه خواهند شد که بیشترین تأخیر در بخش تولید اتفاق میافتد، بنابراین برای حل این مشکل روی تجهیزات جدید سرمایهگذاری میکنند.

نقشه فرآیند جزئی (Detailed)
زمانی که هدف اصلاحات عملیاتی یا بهبود کارهای روزمره است، نقشه جزئی اهمیت بیشتری پیدا میکند. این نقشه همه ریزمراحل و وابستگیها را نمایش میدهد تا کارشناسان بتوانند دوبارهکاریها یا نقاط اتلاف منابع را شناسایی کنند.
در همان شرکت تولیدی، نقشه جزئی مراحل فرآیند از لحظه ورود مواد اولیه تا بستهبندی نهایی ترسیم میشود. کارشناسان با دیدن جزئیات میفهمند مرحله برچسبزنی دو بار انجام میشود؛ یکبار روی بسته و یکبار زیر آن و همین عامل اصلی اتلاف زمان است. با حذف این مرحله اضافه، زمان تحویل کالا چند روز کاهش پیدا میکند.

نقشه فرآیند Cross-functional یا Swimlane
این نوع نقشه برای زمانی مناسب است که چند واحد سازمانی در یک فرآیند دخالت دارند. در Swimlane هر واحد یا نقش یک «لاین» جداگانه دارد و مسئولیتها شفافتر دیده میشود. این ساختار مانع از سردرگمی میشود و همکاری میان واحدها را بهبود میدهد.
برای نمونه، در فرآیند استخدام یک شرکت خدماتی، منابع انسانی رزومهها را دریافت میکند، مدیر مستقیم ارزیابی تخصصی انجام میدهد و بخش مالی، شرایط حقوقی را بررسی میکند. با ترسیم Swimlane و مشخص شدن لاین هر واحد، مسئولیتها شفاف میشود و زمان جذب نیرو تقریباً به نصف کاهش مییابد.

اجزای اصلی و نمادهای استاندارد در نقشه فرآیند
برای اینکه نقشه فرایند قابلفهم و یکپارچه باشد، استفاده از نمادهای استاندارد ضروری است. بدون این نمادها، هر واحد ممکن است شکل خاص خود را رسم کند و در جلسات مشترک سوءتفاهم ایجاد شود.
اجزای نقشه فرآیند به شرح زیرند:
- دایره یا بیضی: نشاندهنده شروع یا پایان فرآیند
- مستطیل: بیانگر یک فعالیت یا وظیفه
- لوزی: محل تصمیمگیری و انشعاب مسیرها
- فلشها: جهت جریان کار و ارتباط بین مراحل

استفاده درست از اجزای نقشه فرآیند کمک میکند نقشه برای همه اعضای سازمان قابلدرک باشد و زمینه برای بهبود فرآیندها فراهم شود.
علاوه بر این، نقشه باید ورودیها و خروجیها را هم مشخص کند. مثلاً در فرآیند صدور فاکتور، ورودی «اطلاعات سفارش مشتری» است و خروجی «فاکتور نهایی».
مراحل آمادهسازی قبل از طراحی نقشه فرآیند
پیش از اینکه سراغ ترسیم نقشه برویم، لازم است مقدمات کار آماده شود؛ چرا که بدون آمادهسازی، نقشه نهایی ناقص یا غیرواقعی خواهد بود.
- شناسایی فرآیند هدف: باید دقیقاً مشخص شود که کدام فرآیند بررسی میشود؛ مثل «ثبت مرخصی»، «صدور فاکتور» یا «مدیریت سفارش».
- تعیین مرز فرآیند و ذینفعان: باید معلوم باشد فرآیند از کجا شروع میشود و کجا پایان مییابد، و چه کسانی در آن نقش دارند.
- جمعآوری دادهها و گفتگو با کاربران واقعی: کارکنانی که روزانه با فرآیند سروکار دارند، بهترین منبع اطلاعات هستند. مشورت با آنها کمک میکند مراحل غیرضروری یا مشکلات پنهان شناسایی شوند.

این آمادهسازی مانند نقشهبرداری پیش از ساخت یک ساختمان است؛ اگر دقیق انجام نشود، کل پروژه روی زمین سستی بنا خواهد شد.
آموزش گامبهگام طراحی نقشه فرآیند
پس از آمادهسازی، نوبت به ترسیم نقشه میرسد. مراحل طراحی نقشه فرآیند بهصورت گامبهگام به شرح زیر است:
گام اول: مشخص کردن نقطه شروع و پایان
اولین مرحله در آموزش طراحی نقشه فرآیند، تعیین مرزهای آن به وسیله نماد دایره / بیضی است. باید بدانید فرآیند از کجا آغاز میشود و در کجا پایان مییابد. اگر این محدوده روشن نباشد، یا نقشه بیشازحد گسترده میشود یا بخشهای اصلی جا میافتند.
مثال سادهاش این است که در فرآیند «پرداخت حقوق»، نقطه شروع میتواند «ثبت ساعات کار» باشد و نقطه پایان «واریز حقوق به حساب کارمند». هر چیزی خارج از این محدوده، مثل «استخدام نیرو»، به نقشه مربوط نیست و نباید وارد آن شود.
گام دوم: ترسیم وظایف به ترتیب وقوع
وقتی شروع و پایان مشخص شد، باید فعالیتها را یکییکی به ترتیب زمان وقوع بچینید. هر فعالیت با یک مستطیل نشان داده میشود و فلشها مسیر حرکت را مشخص میکنند.
برای نمونه، در فرآیند «ثبت سفارش خرید اینترنتی»، فعالیتها میتوانند شامل «انتخاب کالا»، «ثبت آدرس»، «پرداخت آنلاین» و «ارسال سفارش» باشند. وقتی این مراحل پشتسر هم ترسیم شوند، خواننده در یک نگاه مسیر کامل را میبیند.
گام سوم: افزودن تصمیمها و مسیرهای احتمالی
فرآیندها همیشه خطی نیستند؛ گاهی در یک نقطه باید تصمیم گرفته شود و مسیرها از هم جدا شوند. این نقاط با لوزی مشخص میشوند. هر لوزی حداقل دو خروجی دارد که یکی مثبت (مثلاً تأیید) و دیگری منفی (مثلاً رد) است.
برای مثال در فرآیند «ثبت نام دانشجو»، مرحله تصمیم میتواند «پرداخت شهریه» باشد. اگر شهریه پرداخت شده باشد، فرآیند به مرحله «صدور کارت دانشجویی» میرود؛ اگر نه، مسیر به «ارسال پیام یادآوری» هدایت میشود.
گام چهارم: بازبینی و اصلاح نقشه
آخرین مرحله از مراحل طراحی نقشه فرآیند، بازبینی آن با حضور افراد درگیر در فرآیند است. نقشه اولیه معمولاً بر اساس تصور یا تجربه طراح کشیده میشود، اما در جلسات بازبینی ممکن است مشخص شود بعضی مراحل جا افتاده یا ترتیب آنها دقیق نبوده است.
بهعنوان مثال، در یک شرکت بیمه، نقشه فرایند «پرداخت خسارت» با کارکنان بررسی و مشخص میشود مرحله «تأیید مدارک پزشکی» جا افتاده است. با افزودن این مرحله، نقشه واقعیتر میشود و مبنای اصلاح فرآیند قرار میگیرد.

برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
مثال عملی: طراحی نقشه فرآیند ثبت مرخصی کارکنان
برای درک بهتر موضوع در سازوکار اداری و آموزش طراحی نقشه فرآیند، فرآیند «ثبت مرخصی» را در نظر بگیرید؛ این فرآیند یکی از رایجترین جریانهای منابع انسانی است و تقریباً همه کارکنان در همه سازمانها با آن سروکار دارند.
فرآیند مذکور با دایره درخواست کارمند آغاز میشود. کارمند فرم مرخصی را در سیستم وارد میکند؛ در نقشه فرآیند، این مرحله با یک مستطیل (فعالیت) نشان داده میشود. سپس درخواست به مدیر مستقیم ارجاع داده میشود. اینجا یک لوزی (تصمیم) بهکار میرود که نشان میدهد دو مسیر ممکن وجود دارد: اگر مدیر درخواست را رد کند، فرآیند به مرحله «اطلاع به کارمند» برمیگردد و پایان مییابد. اما اگر تأیید شود، جریان به مرحله بعد منتقل میشود.
مرحله بعد، بررسی توسط واحد منابع انسانی است. این واحد تأیید نهایی را انجام میدهد و مرخصی را در پرونده پرسنلی ثبت میکند. در نقشه فرایند، این مرحله با یک مستطیل دیگر مشخص میشود و پس از آن، یک دایره پایان نشان میدهد که فرآیند خاتمه یافته است. در همین مرحله سیستم بهطور خودکار پیامی برای کارمند ارسال میکند و او را از نتیجه نهایی مطلع میسازد.
این نقشه را اگر به شکل Swimlane ترسیم کنیم، لاین اول مربوط به کارمند خواهد بود، لاین دوم به مدیر مستقیم اختصاص مییابد و لاین سوم واحد منابع انسانی را نمایش میدهد. با این نمایش، هر فرد دقیقاً میبیند وظیفهاش در کجای فرآیند قرار دارد و چه زمانی باید وارد عمل شود.

برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
کاربردهای نقشه فرآیند در سازمانها
نقشه فرآیند بیش از یک تصویر ساده است؛ ابزاری است جهت تحول در سازمان، با کاربردهای مشخص و ملموس. برخی از مهمترین کاربردهای این نقشه عبارتاند از:
شفافسازی نقشها و مسئولیتها
در بسیاری از سازمانها، مسئولیتها بین افراد مبهم است و همین باعث دوبارهکاری یا اختلاف میشود. نقشه فرآیند دقیقاً مشخص میکند هر وظیفه بر عهده چه کسی است.
مثال: در یک شرکت خدماتی، هم واحد پشتیبانی و هم واحد فروش تصور میکنند وظیفه پیگیری شکایات مشتریان با آنهاست. وقتی فرآیند «رسیدگی به شکایات» روی نقشه کشیده میشود، مشخص میگردد تماس اولیه با مشتری بر عهده پشتیبانی است و پیگیری تخفیف یا جبران خسارت باید توسط واحد فروش انجام شود. این شفافیت باعث میشود کارها دوباره انجام نشود و مشتریان سریعتر پاسخ بگیرند.
کمک به انطباق با استانداردها (ISO، ITIL)
بسیاری از استانداردهای مدیریتی مثل ISO 9001 یا ITIL بر مدیریت مبتنی بر فرآیند تأکید دارند. نقشه فرآیند بهعنوان یک سند بصری، نشان میدهد که سازمان دقیقاً چگونه با الزامات این استانداردها هماهنگ است.
مثال: یک کارخانه تولید قطعات خودرو برای دریافت گواهی ISO مجبور است نشان دهد فرآیند کنترل کیفیت طبق استاندارد انجام میشود. با ترسیم نقشه فرایند «بازرسی نهایی»، ممیزان میبینند همه مراحل از تست تا بستهبندی مشخص است و همین باعث میشود تأییدیه سریعتر صادر شود.
شناسایی گلوگاهها و کاهش دوبارهکاریها
وقتی مسیر یک فرآیند روی نقشه کشیده شود، نقاطی که بیشترین زمان یا منابع را میبلعند به وضوح دیده میشوند. همین دید، فرصت اصلاح و سادهسازی را ایجاد میکند.
مثال: در یک بیمارستان، نقشه فرآیند پذیرش بیماران نشان میدهد، اتلاف وقت، بیشتر در مرحله ثبت بیمه اتفاق میافتد. با تغییر سیستم ثبت بیمه و ادغام آن با پایگاه داده، زمان پذیرش به نصف کاهش مییابد و صفهای طولانی از بین میرود.
پشتیبانی از پروژههای Lean و Six Sigma
یکی از کاربردهای نقشه فرآیند پشتیبانی از پروژههای Lean و Six Sigma است. lean و Six Sigma دو روش مدیریتی برای بهبود فرآیندها و افزایش بهرهوری در سازمانها هستند. Lean روی حذف اتلافها (مثل دوبارهکاری، انتظارهای طولانی یا جابهجاییهای غیرضروری) تمرکز دارد. Six Sigma هم بهدنبال کاهش خطا و بالا بردن کیفیت با استفاده از داده و تحلیل آماری است. هر دو روش برای شروع نیاز دارند بدانند «فرآیند دقیقاً چطور اجرا میشود».
اینجاست که نقشه فرآیند وارد عمل میشود. وقتی مسیر کار بهصورت تصویری ترسیم شود، تیمهای بهبود میتوانند دقیقاً ببینند کجا زمان از دست میرود، کجا خطاها تکرار میشوند و کدام مرحله ارزش واقعی برای مشتری ایجاد نمیکند.
مثال: یک کارخانه تولید نوشیدنی تصمیم میگیرد با روش Lean راندمان خود را افزایش دهد. با کشیدن نقشه فرایند، مشخص میشود کارگران باید بطریها را بین دو سالن حمل کنند و این جابهجایی هر روز چند ساعت وقت تلف میکند. تیم بهبود با ادغام دو بخش در یک سالن، این اتلاف را حذف میکند. در همین کارخانه، پروژهای بر مبنای Six Sigma هم اجرا میشود: نقشه فرآیند بستهبندی نشان میدهد که در مرحله برچسبزنی خطاهای زیادی اتفاق میافتد. با بررسی دادهها و اصلاح ماشینآلات، نرخ خطا از ۸٪ به کمتر از ۲٪ کاهش مییابد.
ابزار آموزشی برای کارکنان جدید
کارکنان تازهوارد معمولاً نمیدانند فرآیندهای سازمان چطور پیش میرود و چه کسی مسئول چه کاری است. نقشه فرآیند مثل یک راهنمای تصویری عمل میکند و یادگیری را سریعتر میسازد.
مثال: در یک شرکت فناوری، کارمندان جدید نمیدانند درخواستهای فنی مشتری چطور پیگیری میشود. نقشه فرایند پشتیبانی به آنها نشان میدهد، از لحظه ثبت تیکت تا حل مشکل چه مراحلی طی میشود و هر بخش چه نقشی دارد. در نتیجه دوره آموزش کوتاهتر میشود و افراد سریعتر وارد کار میشوند.
اتوماسیون فرآیندهای کسبوکار
گاهی نقشه فرآیند نقشهای تخصصیتری مثل اتوماسیون اداری هم ایفا میکند؛ چرا که وقتی مسیر یک فرآیند بهصورت نقشه ترسیم شود، نقاطی که میتوانند دیجیتال یا خودکار شوند مشخص میشوند.
مثال: در یک بانک، فرآیند «افتتاح حساب جدید» روی نقشه کشیده میشود. نقشه نشان میدهد، سه بار از مشتری مدارک مشابه خواسته میشود. روی همین نقطه اتوماسیون اجرا و مدارک بهصورت یکجا از مشتری دریافت میگردد؛ با بارگذاری یکباره مدارک در سیستم، هم فرآیند سریعتر میشود و هم رضایت مشتری بالا میرود.

جمعبندی
در این مقاله بررسی کردیم که نقشه فرآیند چیست و چه کاربردی دارد. این نقشه ابزاری است که فعالیتها، تصمیمها و مسئولیتها را بهصورت تصویری نمایش میدهد. تفاوت آن با فلوچارت نیز در همین گستردگی و تمرکز بر مدیریت فرآیندها است.
برای طراحی نقشه، باید ابتدا نیازسنجی و مرز فرآیند مشخص شود، سپس با استفاده از نمادهای استاندارد مراحل ترسیم شوند. شروع کار میتواند با یک فرآیند ساده مثل ثبت مرخصی باشد، اما بهمرور میتوان جریانهای پیچیدهتر را هم ترسیم کرد. توصیه این است که طراحی نقشه فرآیند ساده آغاز شود و در طول زمان تکمیل و اصلاح گردد.
در مجموع، نقشه فرایند فقط یک ابزار مستندسازی نیست، بلکه راهی برای بهبود بهرهوری، شفافسازی نقشها و پشتیبانی از پروژههای تحول سازمانی است. برای آشنایی بیشتر با نمونههای کاربردی و درخواست دموی نرمافزار اتوماسیون اداری تحت وب «پیوند» با همکاران ما در سماتوس تماس بگیرید.
سوالات متداول
نقشه فرآیند ابزاری بصری است که مسیر انجام یک فعالیت سازمانی را نشان میدهد و مشخص میکند فرآیند از کجا شروع میشود، چه مراحلی دارد و چگونه پایان مییابد. کاربرد آن در شفافسازی نقشها، شناسایی گلوگاهها، بهبود بهرهوری و پشتیبانی از پروژههای مدیریتی مثل Lean و Six Sigma است.
تفاوت نقشه فرآیند با فلوچارت این است که فلوچارت بیشتر برای نمایش مراحل یک الگوریتم یا روند منطقی استفاده میشود، در حالی که نقشه فرآیند بر مدیریت و بهبود فرآیندها تمرکز دارد و برخلاف فلوچارت توالی وظایف، نقشها، ورودیها، خروجیها و ارتباط واحدها را هم نمایش میدهد.
برای طراحی نقشه فرآیند باید به ترتیب زیر عمل کنید:
- مشخص کردن نقطه شروع و پایان
- ترسیم وظایف به ترتیب وقوع
- افزودن تصمیمها و مسیرهای احتمالی
- بازبینی و اصلاح نقشه