اگر در حال مطالعه این مقاله هستید، احتمالا این سوال را دارید که فرآیند چیست؟ برای درک تعریف فرآیند (Process یا پروسه)، کافی است به روتین زندگی خود دقت کنید؛ هر یک از ما چه در مسیر زندگی روزمره و چه در پیچیدگیهای محیط کار، فعالیتها و اقدامات ما بر اساس الگوهای مشخصی انجام میشوند. این الگوها که به آنها فرآیند میگوییم، اساس انجام هر کاری هستند.
در این مقاله به بررسی مفهوم فرآیند میپردازیم و تعریف دقیقی از آن ارائه میدهیم، اجزای تشکیل دهنده یک فرآیند مثل ورودیها، فعالیتها، خروجیها و گیرنده را مشخص میکنیم و انواع فرآیندها مثل فرآیندهای مدیریتی، عملیاتی و پشتیبانی را دستهبندی میکنیم. در پایان با ارائه مثال فرآیندهای گوناگون، این مفهوم را در عمل ملموستر خواهیم ساخت. با ما در سماتوس همراه باشید.

تعریف فرآیند
در تعریف فرآیند یا پروسه و برای درک بهتر این سوال که فرآیند (Process) چیست؟ به این روندها دقت کنید: از یک دستور پخت ساده که شما را به غذایی میرساند تا فرآیندهای تولیدی پیچیده که محصولات متنوعی را روانه بازار میکنند، همه چیز حول محور فرآیندها شکل گرفته است. درک اینکه فرآیند چیست و چرا تا این اندازه اهمیت دارد، برای هر فردی و به ویژه برای هر کسب و کاری که به دنبال افزایش کارایی، بهبود کیفیت و دستیابی به اهداف خود است، ضروری است. فرآیندها نه تنها نحوه انجام کارها را مشخص میکنند، بلکه امکان تکرار، استانداردسازی و بهینهسازی مداوم فعالیتها را نیز فراهم میآورند.
در تعریف کلی و استاندارد، فرآیند مجموعهای از فعالیتهای مرتبط و وابسته به یکدیگر است که در توالی مشخصی انجام میشوند تا با دریافت ورودیهای معین، آنها را به خروجیهای مطلوب و با ارزش برای یک گیرنده یا ذینفع تبدیل کنند. اجزای اصلی که یک فرآیند را تعریف میکنند شامل موارد زیر هستند که در ادامه به شرح دقیقتر این اجزا خواهیم پرداخت:
- ورودیها: منابع یا اطلاعاتی که فرآیند با استفاده از آنها به انجام میرسد.
- فعالیتها: پردازش ورودیها و برداشتن گامهای عملی به سوی هدف.
- خروجیها: نتایج نهایی ارزشمند که توسط فعالیتهای صورت گرفته در فرآیند تولید شوند.
- گیرنده یا ذینفع: کسی که خروجی فرآیند را دریافت میکند و از آن بهرهمند میشود.
فرآیند کسب و کار
در دنیای تجارت، مفهوم فرآیند به شکل اختصاصیتری تحت عنوان فرآیند کسب و کار (Business Process) مورد توجه قرار میگیرد. فرآیند کسب و کار مجموعهای ساختاریافته و تکرارپذیر از فعالیتهاست که در راستای دستیابی به یک هدف مشخص سازمانی یا ارائه ارزش به مشتریان سازمان انجام میشود. این فرآیندها نحوه انجام عملیات روزمره در شرکتها را مشخص کرده و برای تبدیل استراتژیهای کلان به اقدامات عملی ضروری هستند.
فرآیندهای کسب و کار انواع گوناگونی دارند و تمامی عملیات سازمان را در بر میگیرند، از تعاملات با مشتریان خارجی گرفته تا فعالیتهای داخلی پشتیبانی. مدیریت مؤثر این فرآیندها نقش حیاتی در بهبود عملکرد سازمان، کاهش هزینهها و افزایش مزیت رقابتی دارد.

بیشتر بخوانید: نرم افزار مدیریت فرآیندهای کسب و کار (bpms) پیوند
اجزای تشکیل دهنده فرآیند
برای اینکه بتوانیم فرآیندها را به درستی درک، مدلسازی و مدیریت کنیم، لازم است اجزای کلیدی آنها را بشناسیم. هر فرآیند صرف نظر از ماهیت یا پیچیدگی آن از این عناصر تشکیل شده است. درک چگونگی تعامل این اجزا با یکدیگر برای هرگونه تلاش در زمینه مدیریت و بهبود فرآیند ضروری است.
- ورودیها: هر فرآیند با دریافت مجموعهای از ورودیها آغاز میشود. ورودیها میتوانند شکلهای مختلفی داشته باشند: مثلا مواد اولیه در فرآیند تولید، اطلاعات یا دادهها مانند فرم درخواست مشتری، یک رویداد مانند دریافت یک ایمیل و یا یک درخواست مشخص مانند درخواست مرخصی. کیفیت و در دسترس بودن ورودیها نقش حیاتی در عملکرد فرآیند و کیفیت خروجی نهایی دارند.
- فعالیتها: فعالیتها گامهای عملیاتی و تحولآفرین فرآیند هستند که بر روی ورودیها انجام میشوند تا آنها را تغییر داده یا پردازش کنند؛ مانند “تأیید سند”، “تولید قطعه”، “برقراری تماس با مشتری” و “تحلیل دادهها”. فعالیتها دارای توالی و وابستگیهای منطقی و زمانی نسبت به یکدیگر هستند و جریان اصلی فرآیند را شکل میدهند. هر فعالیت توسط یک فرد، گروه و یا یک سیستم خودکار انجام میشود.
- نقطه شروع و پایان: هر فرآیندی دارای یک نقطه آغاز است که آن را از محیط اطراف خود متمایز میکند و معمولاً با یک رویداد (Event) آغاز میشود (مثلاً “ثبت سفارش”). هر فرآیند همچنین دارای یک نقطه پایان مشخص است که نشاندهنده تکمیل موفقیتآمیز آن و تحویل خروجی نهایی است (مثلاً “پرداخت انجام شد”). تعریف واضح این نقاط برای تعیین محدوده فرآیند ضروری است.
- نقاط تصمیمگیری: در بسیاری از فرآیندها مسیر اجرا میتواند بر اساس شرایط خاص یا نتایج حاصل از فعالیتهای قبلی تغییر کند. این نقاط تصمیمگیری که معمولاً به صورت سوالاتی منطقی (“آیا موجودی کافی است؟”) نمایش داده میشوند، منجر به انشعاب فرآیند به مسیرهای مختلف میشوند که این نقاط انعطافپذیری و سازگاری فرآیند را افزایش میدهند.
- خروجیها: نتیجه نهایی اجرای فرآیند. خروجیها باید مشخص، قابل اندازهگیری و مطابق با هدف فرآیند باشند. خروجی در واقع همان محصولات، خدمات، اطلاعات، یا نتایجی است که فرآیند برای خلق ارزش تحویل میدهد. خروجی یک فرآیند اغلب میتواند ورودی فرآیند دیگری باشد.
- گیرنده یا ذینفع: فرد، گروه، بخش یا سازمانی که خروجی فرآیند برای او تولید شده و از آن بهرهمند میشود. ذینفع میتواند یک بخش داخلی در سازمان و یا یک فرد یا سازمان خارج از شرکت باشد. ارزشآفرینی برای ذینفع جوهره وجودی فرآیند است.
- منابع: هرآنچه برای اجرای فعالیتهای فرآیند لازم است، شامل نیروی انسانی با مهارتهای مورد نیاز، فناوری (مانند نرمافزار، سختافزار)، تجهیزات و ماشینآلات، اطلاعات و دادههای لازم و بودجه مالی است. مدیریت بهینه این منابع کلید کارایی بالای هر فرآیندی است.
- کنترلها و قوانین کاری: مکانیسمها، استانداردها، سیاستها و قوانینی که بر نحوه اجرای فعالیتها حاکم هستند. این قوانین برای اطمینان از انطباق فرآیند با نیازمندیهای کیفیت، امنیتی، قانونی یا مالی به کار میروند (مانند نیاز به تأیید مدیر و یا محدودیت زمانی برای تکمیل یک گام).
- مالک فرآیند: فرد یا تیمی که مسئولیت کلی طراحی، اجرا، نظارت، اندازهگیری و بهبود مستمر یک فرآیند خاص را بر عهده دارد. در واقع مالک فرآیند است که باید اطمینان حاصل کند تا فرآیند به اهداف خود دست مییابد و با استراتژیهای سازمانی همسو باشد.

بیشتر بخوانید: مزایای BPM به ERP
انواع فرآیندها: دستهبندیهای رایج
انواع فرآیندها در سازمانها بسیار متنوع هستند و میتوانند بر اساس معیارهای مختلفی دستهبندی شوند. رایجترین و کاربردیترین دستهبندی آنها را بر اساس نقش و اهمیتشان در سازمان به سه گروه اصلی تقسیم میکند. این دستهبندی به پاسخ به تعریف فرآیند و انواع آن کمک میکند:
- فرآیندهای مدیریتی: این دسته از فرآیندها بر روی برنامهریزی، سازماندهی، هدایت، نظارت و کنترل فعالیتهای کل سازمان تمرکز دارند. فرآیندهای مدیریتی مستقیماً در تولید محصول یا ارائه خدمت به مشتری خارجی دخیل نیستند؛ اما چارچوب، استراتژیها، اهداف و جهتگیریهای لازم را برای سایر فرآیندها تعیین میکنند و بر عملکرد کلی سازمان نظارت دارند.
مثلا: فرآیند بودجهریزی سالانه، فرآیند مدیریت عملکرد کارکنان، فرآیند گزارشدهی مالی به هیئت مدیره و غیره بخشی از فرآیندهای مدیریتی هستند. - فرآیندهای عملیاتی یا اصلی: فرآیندهای اصلی یا عملیاتی در واقع پروسههایی هستند که هسته اصلی فعالیتهای سازمان را تشکیل میدهند و مستقیماً به خلق ارزش برای مشتریان خارجی منجر میشوند. این فرآیندها با تعامل مستقیم با مشتریان، محصولات یا خدمات اصلی سازمان را تولید، بازاریابی، فروش و تحویل میدهند و جریان اصلی درآمد سازمان از طریق اجرای موفق آنها به دست میآید.
مثلا: فرآیند جذب مشتری جدید، فرآیند فروش، فرآیند دریافت و پردازش سفارش مشتری تا تحویل محصول یا خدمت، فرآیند ارائه خدمات پشتیبانی، فرآیند خرید مواد اولیه و… . کارایی و اثربخشی این فرآیندها مستقیماً بر موفقیت سازمان در بازار تأثیر میگذارد. - فرآیندهای پشتیبانی: این فرآیندها مستقیماً به مشتری خارجی ارزش نمیرسانند، اما برای عملکرد کارآمد و اثربخش فرآیندهای مدیریتی و عملیاتی حیاتیاند. فرآیندهای پشتیبانی زیرساختها، منابع و خدمات داخلی لازم را فراهم میکنند تا فرآیندهای اصلی بتوانند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهند.
مثلا: فرآیند جذب، استخدام و آموزش کارکنان، فرآیند پرداخت حقوق و مزایا، فرآیند مدیریت فناوری اطلاعات و پشتیبانی زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری، فرآیند امور مالی و حسابداری، فرآیند مدیریت تأسیسات و نگهداری ساختمان و فرآیند مدیریت حقوقی و انطباق با قوانین.

مثال عملی فرآیند: نگاهی به چند نمونه رایج
برای ملموستر شدن مفهوم فرآیند، بیایید نگاهی به چند مثال فرآیند رایج در حوزههای مختلف عملیاتی سازمان بیندازیم تا بهتر درک کنیم فرآیندها چگونه فعالیتهای گوناگون را ساختار داده و به نتیجه مشخصی منجر میشوند:
مثال ۱: فرآیند جذب و استخدام کارکنان جدید
این فرآیند در بخش منابع انسانی برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز سازمان حیاتی است.
- شروع:
نیاز به یک موقعیت شغلی جدید یا جایگزینی در یکی از بخشها.
- گامهای اصلی:
- درخواست رسمی واحد مربوطه برای جذب نیرو و دریافت تأییدیه بودجه.
- بازبینی یا تدوین دقیق شرح شغل و شایستگیهای مورد نیاز برای موقعیت.
- انتشار آگهی استخدام از طریق کانالهای مناسب (وبسایت، سایتهای کاریابی و…).
- دریافت، جمعآوری و سازماندهی رزومهها و نامههای درخواست.
- غربالگری اولیه رزومهها بر اساس نیازمندیهای کلیدی ذکر شده در شرح شغل.
- برنامهریزی و انجام مصاحبه با فرستندههای رزومه برای ارزیابی اولیه.
- انجام مصاحبههای تخصصی و ارزیابیهای فنی توسط مدیر مربوطه و تیم فنی.
- بررسی سوابق کاری، صحت اطلاعات و دریافت معرفینامهها.
- انتخاب کاندیدای نهایی و دریافت تأییدهای لازم از سطوح بالاتر.
- آمادهسازی، بررسی و ارسال پیشنهاد همکاری رسمی به کاندیدا.
- مذاکره در صورت نیاز و نهایی کردن شرایط استخدام.
- جمعآوری مدارک استخدامی، انجام مراحل گزینش و تکمیل پرونده پرسنلی.
- برنامهریزی برای اولین روز کاری و اجرای فرآیند شروع به کار شامل آشنایی با فرهنگ سازمان، تیم و وظایف اولیه.
- پایان:
آغاز به کار رسمی کارمند جدید و ثبت او در سیستمهای پرسنلی.

بیشتر بخوانید: چکلیست موفقیت مدیریت کسبوکار (BPM) در 2025
مثال ۲: فرآیند پردازش سفارش مشتری و ارسال کالا
این فرآیند یکی از فرآیندهای اصلی در بسیاری از کسب و کارهای محصولمحور است.
- شروع:
دریافت سفارش خرید معتبر از مشتری (از طریق وبسایت، تلفن، ایمیل یا حضوری).
- گامهای اصلی:
- ثبت دقیق جزئیات سفارش در سیستم مدیریت سفارش یا سیستم برنامهریزی منابع سازمانی (ERP).
- بررسی اعتبار مشتری و شرایط پرداخت.
- بررسی موجودی انبار برای اطمینان از در دسترس بودن محصولات سفارشی شده.
- رزرو موجودی یا برنامهریزی برای تولید/تأمین کالا در صورت عدم موجودی کافی.
- انتقال سفارش به واحد انبار برای یافتن و آمادهسازی کالا.
- بستهبندی مناسب کالا و برچسبگذاری محموله برای ارسال.
- هماهنگی با شرکت حمل و نقل یا واحد لجستیک داخلی برای بارگیری.
- صدور فاکتور فروش و ارسال آن برای مشتری یا واحد مالی داخلی.
- ارسال کالا به آدرس مشتری بر اساس روش حمل و نقل توافق شده.
- پیگیری وضعیت تحویل کالا تا رسیدن به دست مشتری.
- ثبت تحویل موفقیتآمیز کالا در سیستم.
- پایان:
کالای سفارشی شده به درستی و در زمان مقرر به دست مشتری رسیده است. (ادامه این فرآیند در بخش مالی شامل پیگیری دریافت وجه فاکتور است).

مثال ۳: فرآیند ارائه خدمات پشتیبانی فنی به مشتری
این فرآیند در واحد پشتیبانی یا خدمات مشتری برای حل مشکلات کاربران محصول یا خدمت انجام میشود.
- شروع:
ثبت گزارش مشکل، سوال یا درخواست کمک از سوی مشتری (از طریق تلفن، ایمیل، فرم وبسایت، یا سیستم تیکتینگ).
- گامهای اصلی:
- دریافت و ثبت خودکار یا دستی درخواست مشتری در سیستم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) یا سیستم مدیریت تیکت.
- ارسال یک پیام تأیید خودکار یا دستی مبنی بر دریافت موفق درخواست به مشتری.
- بررسی اولیه درخواست و طبقهبندی آن بر اساس نوع مشکل (مثلاً مشکل فنی، سوال در مورد صورتحساب، درخواست ویژگی جدید).
- ارسال درخواست به کارشناس پشتیبانی مناسب بر اساس نوع مشکل، سطح اولویت و تخصص کارشناس.
- بررسی جزئیات مشکل توسط کارشناس و ارتباط با مشتری برای جمعآوری اطلاعات بیشتر در صورت لزوم.
- تحقیق در مورد راه حل مشکل (استفاده از پایگاه دانش و مشورت با متخصصان داخلی).
- ارائه راه حل به مشتری از طریق کانال ارتباطی مناسب (ایمیل، تلفن، چت).
- پیادهسازی راه حل در صورت نیاز (مثلاً انجام تنظیمات در سیستم، ارائه فایل بهروزرسانی).
- تست راه حل برای اطمینان از رفع مشکل از سوی مشتری.
- بستن تیکت درخواست در سیستم و مستندسازی راه حل ارائه شده برای مراجعات بعدی.
- پیگیری با مشتری (اختیاری و بسته به سیاست شرکت) برای اطمینان از رضایت او از راه حل.
- پایان:
شکل مشتری حل شده و درخواست او بسته شده است.
در این مثالها نحوه عملکرد فرآیندها در سازمان برای تبدیل ورودیها (مانند درخواست مشتری و ثبت سفارش) به خروجیهای با ارزش (مانند کارمند جدید، کالای تحویل شده، مشکل حل شده) را مشاهده کردید. با بهرهگیری از ساختار این فرآیندها، میتوان هزاران فرآیند مشابه در هر کسبوکاری را برنامهریزی و پیادهسازی کرد.
بیشتر بخوانید: مراحل پیادهسازی مدیریت فرآیند کسبوکار (BPM)
مدیریت و بهبود فرآیندها در سازمانها
شناخت فرآیندها اولین گام است، اما برای بهرهمندی کامل از مزایای آنها، سازمانها باید فرآیندهای خود را به صورت فعال مدیریت و بهینه کنند. این کار از طریق رویکرد مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM) انجام میشود که شامل یک چرخه مداوم است:
- کشف و مدلسازی فرآیند: در این مرحله فرآیندهای موجود در سازمان شناسایی شده و به صورت بصری (مانند نقشههای فرآیند یا نمودارهای جریان) نمایش داده میشوند تا وضعیت فعلی بهتر درک شود.
- تحلیل فرآیند: مدلهای فرآیند برای شناسایی مشکلات، ناکاراییها، گلوگاهها، تأخیرها و فرصتهای بهبود مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرند. در این مرحله هدف درک نقاط ضعف فرآیند فعلی است.
- طراحی و بهینهسازی فرآیند: بر اساس نتایج تحلیل، فرآیند بهبود یافته و بهینه شده طراحی میشود. این مرحله شامل سادهسازی گامها، حذف فعالیتهای غیرضروری، تغییر توالی فعالیتها، یا خودکارسازی بخشهایی از فرآیند است.
- اجرای فرآیند: فرآیند طراحی شده پیادهسازی میشود. این امر میتواند از طریق تغییر رویههای کاری، آموزش کارکنان و یا استفاده از نرمافزار مدیریت فرآیند کسب و کار (BPMS) که اجرای فرآیند را هدایت و خودکار میکنند، انجام پذیرد.
- نظارت و کنترل فرآیند: عملکرد فرآیند در حین اجرا با استفاده از شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) پایش میشود. این مرحله امکان شناسایی مشکلات در زمان واقعی، اندازهگیری اثربخشی تغییرات اعمال شده و اطمینان از انطباق با استانداردها را فراهم میکند.
- بهبود مستمر: بر اساس دادهها و بینشهای حاصل از نظارت و تحلیل، فرآیندها به صورت مداوم بازبینی و برای بهبودهای بیشتر اصلاح میشوند. این یک چرخه تکرارپذیر است که به سازمان اجازه میدهد تا به صورت مداوم کارایی و اثربخشی عملیات خود را افزایش دهد.
ابزارهای فناوری اطلاعات مانند سیستمهای مدیریت فرآیند کسب و کار (BPMS) و راهکارهای خودکارسازی فرآیندهای کسب و کار (BPMS – Business Process Management Systems) نقش بسیار مهمی در این چرخه ایفا میکنند. این ابزارها به سازمانها کمک میکنند تا فرآیندها را به صورت دقیق مدلسازی کنند، اجرای آنها را خودکار کنند(اتوماسیون اداری)، عملکردشان را پایش نمایند و شفافیتی بیهمتا در عملیاتهای سازمانشان ایجاد کنند.
مدیریت فرآیند سازمانها را قادر میسازد تا از حالت واکنشی به مشکلات، به حالت پیشگیرانه و بهینهسازی مستمر حرکت کنند. این رویکرد سیستمی، به جای تمرکز بر وظایف فردی یا واحدهای سازمانی مجزا، بر جریان کار در سطح سازمان تمرکز میکند و امکان بهینهسازی کلی را فراهم میآورد.

جمع بندی
در این مقاله به صورت جامع به بررسی مفهوم و تعریف فرآیند پرداختیم. یاد گرفتیم فرآیند چیست؛ مجموعهای از فعالیتهای مرتبط، هدفمند و تکرارپذیر که با تبدیل ورودیها به خروجیها، ارزشی را برای گیرنده یا ذینفع خلق میکنند.
در ادامه به کاربرد این مفهوم در بستر کسب و کار اشاره کردیم، اجزای تشکیل دهنده یک فرآیند را بررسی کردیم و انواع اصلی آن در محیط سازمانی (مدیریتی، عملیاتی، پشتیبانی) را شناختیم. پس از آن با ارائه چند مثال، نمونههایی از فرآیندهای رایج را بررسی و این مفاهیم را به صورت عملی و ملموستر دیدیم. در پایان هم به اهمیت چرخه مدیریت فرآیند کسب و کار و نقش آن در بهبود مستمر عملیات سازمانی اشاره کردیم.
در دنیای رقابتی و بهسرعت متغیر امروز، سازمانهایی میتوانند به پایداری و رشد دست یابند که فرآیندهای خود را نه به عنوان مجموعهای از وظایف پراکنده، بلکه به عنوان داراییهای استراتژیک خود در نظر میگیرند. شناخت، مستندسازی، اندازهگیری و بهبود مستمر فرآیندها، نقشه راهی مطمئن برای افزایش بهرهوری، چابکی و دستیابی به اهداف بلندمدت سازمان شماست. با تمرکز بر فرآیندهای خود، میتوانید فعالیتها و پروسههای سازمانی را بهینه کرده و به موفقیتهای بزرگتری دست یابید.
سوالات متداول
پاسخ: در تعریف کلی و استاندارد، فرآیند مجموعهای از فعالیتهای مرتبط و وابسته به یکدیگر است که در توالی مشخصی انجام میشوند تا با دریافت ورودیهای معین، آنها را به خروجیهای مطلوب و با ارزش برای گیرنده یا ذینفع تبدیل کنند.
پاسخ: اجزای اصلی که یک فرآیند را تعریف میکنند شامل ورودیها، فعالیتها، نقطه شروع و پایان، نقاط تصمیمگیری، خروجیها، گیرنده یا ذینفع، منابع، کنترلها و قوانین کاری، و مالک فرآیند هستند.
پاسخ: انواع فرآیندها بر اساس نقش و اهمیتشان در سازمان به سه گروه اصلی دستهبندی میشوند: فرآیندهای مدیریتی، فرآیندهای عملیاتی یا اصلی، و فرآیندهای پشتیبانی.
پاسخ: فرآیند کسب و کار (Business Process) مجموعهای ساختاریافته و تکرارپذیر از فعالیتهاست که در راستای دستیابی به یک هدف مشخص سازمانی یا ارائه ارزش به مشتریان سازمان انجام میشود.
پاسخ: مدیریت و بهبود فرآیندها از طریق رویکرد مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM) انجام میشود که شامل یک چرخه مداوم است: کشف و مدلسازی فرآیند، تحلیل فرآیند، طراحی و بهینهسازی فرآیند، اجرای فرآیند، نظارت و کنترل فرآیند، و بهبود مستمر.
خیلی کاربردی بود ممنون